هفتبرکه: مصاحبهای که میخوانید، نسخهی کامل مصاحبهای است که نشریهی «آینه گراش» با امیرحسین نوبهار و محسن مهرابی، دو عضو جمعیت جوانان گراش، انجام داده، و بخشهایی از آن در ویژهنامه نوروزی ۱۳۹۹ این نشریه منتشر شده بود. این شماره از نشریهی «آینه گراش» به کوشش محمدحسن جعفری، خبرنگار گراشی ساکن تهران، تهیه و به علت شیوع کرونا، تنها به صورت الکترونیکی (در تلگرام و واتساپ) منتشر شده است. این مصاحبه را میتوانید به فرمت پیدیاف نیز دریافت کنید: نسخهی چاپی (اینجا) و نسخه گوشی تلفن همراه (اینجا). مصاحبههای قبلی نیز در گریشنا منتشر شده است: با مهدی نوروزی (اینجا) و با مسعود غفوری (اینجا).
اشاره: جمعیت جوانان گراش و گروه ده نفره، دو نهاد عرفی و غیررسمی بود که چند ماه پیش از انتخابات توسط جوانان در گراش به وجود آمدند و نقش مهمی در شکلگیری اجماع و پیروزی کاندیدای جوان گراشی در انتخابات داشتند.
محسن مهرابی و امیرحسین نوبهار پایهگذاران و دبیران جمعیت جوانان گراش هستند. محسن مهرابی فرزند حبیبالله مهرابی از چهرههای برجسته سیاسی و آموزشی گراش و امیرحسین نوبهار نیز فرزند عزیز نوبهار مدیر بنیاد فرهنگی نوبهار است.
رفاقت محسن و امیرحسین به سالهای کودکی و نوجوانی بازمیگردد و علاقه به سیاست و تاریخ از همان دوران و به واسطه رشد در خانوادههای فرهنگی و سیاسی و مطالعه کتابهای تاریخی به وجود آمد.
آنچه در ادامه میخوانید گفتگوی غیرحضوری و چتی با محسن مهرابی و امیرحسین نوبهار است؛ البته بیشتر نظرات به دلیل محدودیتهای گفتگوی چتی توسط امیرحسین بیان شد و او نقش سخنگو را ایفا کرد.
متن: در انتخابات اخیر شاهد حضور و نقشآفرینی جوانان بودیم که در دو گروه ده نفره و جمعیت جوانان ظهور و به نوعی رسمیت عرفی پیدا کردند. گروه ده نفره ابتدا به گفتگو و سپس برگزاری جلسه نامزدها و در نهایت طراحی و اجرای ساز و کار اجماع پرداخت. طرح و ایده شما در جمعیت جوانان چه بود و چه اقداماتی انجام دادید؟
مهرابی: تجربه دو انتخابات گذشته مجلس در گراش به نوعی شکست مردم بود و نشان داد طیفهای سنتی اثرگذار سیاسی در شهر مانند قبل توانمند نیستند. اجماع کاندیداها خواستهای بود که دوره قبل رخ نداد و از ابتدا با این ایده که اجماع باید تبدیل به خواست عمومی شود، جمعیت جوانان به صورت یک کمپین کار خود را آغاز کرد.
اینکه تا پیش از این فضایی برای اثرگذاری قشر جوان در بزنگاههای مهم وجود نداشت، یک خسارت بود. ما توانستیم با «جمعیت جوانان گراش» نقش قشر جوان را پررنگ کنیم که خوشبختانه اثرگذار بود.
نوبهار: در واقع طرح و ایده ما شکستن حاشیه امنی بود که کاندیداها داشتند. ما نیاز داشتیم در افکار عمومی فشاری ایجاد کنیم تا کاندیداها بدانند راهی جز اجماع به هر شکلی ندارند. ما با برگزاری جلسات عمومی، هم مردم و هم کاندیداها را مخاطب قرار دادیم.
نکته دوم که محسن هم به آن اشاره داشت این بود که باید گروه جدیدی از بازیگران به وجود میآمد. قبضه شدن گراش در دست یک یا چند گروه خاص، همه چیز را تحت تاثیر قرار داده بود که باید تغییر پیدا میکرد.
شما این تحلیل مسعود غفوری را قبول دارید که جمعیت جوانان یک کمپین بود که هدفش اثرگذاری و هدایت افکار عمومی بود؟
نوبهار: در دو انتخابات گذشته (انتخابات سالهای ۹۰ و ۹۴) به حیثیت سیاسی گراش خدشه وارد شده بود و در پی آن، ناامیدی در بین مردم به وجود آمده بود. جمعیت جوانان هدف اصلیاش بازیابی حیثیت سیاسی گراش و ایجاد انگیزه برای مردم در موضوع انتخابات بود.
ما تا حدودی میپذیریم که جمعیت جوانان یک کمپین بود، اما تنها یک کمپین برای تبلیغات انتخابات نبود، بلکه یک کمپین برای ایجاد فشار افکار عمومی بر داوطلبان و برای رسیدن به اجماع بود.
ضمن اینکه تصمیم داشتیم، جمعیتی را به وجود بیاوریم که بدنه جوان ستاد کاندیدای اجماع را هم شکل دهد که این کار انجام شد و پس از انتخاب مهندس حسینزاده به عنوان کاندیدای اجماع گراش، اعضای جمعیت جوانان به ستاد ایشان پیوستند.
اما فراتر از اینها کار مهمی که جمعیت جوانان در این بین انجام داد، سیاسیتر کردن مردم بود. جمعیت جوانان علاوه بر گفتگو با کاندیداها، فضای گفتگوهای سیاسی بین گروههای مختلف مردم و به خصوص جوانان را به وجود آورد که این دستاورد بسیار مهمی برای شهر گراش است.
برخی میگویند که شما علاوه بر فضاسازی در جامعه جهت به وجود آوردن فشار افکار عمومی برای متقاعد ساختن نامزدها و نخبگان برای اجماع، گفتگوهای مستقیم و بسیاری با داوطلبان نمایندگی مجلس در گراش و حتی بیرون از گراش داشتید. آیا چنین چیزی را تایید میکنید و این گفتگوها با چه هدفی بود؟
نوبهار: بله ما از حدود ۶ ماه پیش از برگزاری انتخابات با داوطلبان و آن کسانی که احتمال داشت در انتخابات حضور داشته باشند، گفتگوهایمان را آغاز کردیم. شهریور ماه محسن با مهندس حسینزاده گفتگو کرد. یکی دو هفته بعد نیز من در شیراز جلساتی را با حسینشیری برگزار کردم.
موضوعات گفتگوی ما در خصوص تصمیمشان برای حضور در انتخابات، برنامهها، دیدگاهشان در خصوص اجماع و طرحهای پیشنهادیشان بود. علاوه بر داوطلبان گراشی ما با قاسمی، زارعی، جوکار و سپاده نیز به طور مفصل گفتگو کردیم.
مهرابی: گفتگوهای ما محدود به داوطلبان نبود و با معتمدین و چهرههای اثرگذار نیز گفتگو کردیم. این گفتگوها زمانی آغاز شد که جمعیت جوانان گراش هنوز تشکیل نشده بود. ما به دنبال این بودیم موضوع انتخابات را به موضوعی همگانی تبدیل کنیم تا مردم و چهرههای اثرگذار پای کار بیایند و نقش مثبت و مفید داشته باشند.
ما با برخی از اعضای گروه ۱۰ نفره، پیش از آنکه به ۱۰ نفر تبدیل شوند هم گفتگوی مستقیم و تک به تک داشتیم. به طور کلی گفتگوهای زیادی انجام دادیم و هدف ما این بود تا با گفتگو با افراد، اذهان را به هم نزدیک و در راستای یک هدف مشترک قرار دهیم.
نوبهار: هدف ما از گفتگو با کاندیداها، ابتدا شناخت دقیق افراد و برنامههایشان بود و سپس بررسی دیدگاههای آنان و دستیابی به راهکار جامع برای رسیدن به اجماع بود. ما با تمامی داوطلبان حتی آنانی که تا پایان نماندند هم گفتگو کردیم.
مهرابی: یکی از دلایل اثرگذاری جمعیت جوانان و اینکه داوطلبان تا پایان ارتباط خوبی با جمعیت داشتند، گفتگوهای مستقیم و صمیمانهای بود که از ماهها پیش آغاز کرده بودیم. داوطلبان به جمعیت جوانان اعتماد داشتند و با روی گشاده با ما گفتگو کردند.
اگر حسینزاده و حسینشیری در دقیقه نود تایید نمیشدند و زودتر صلاحیتشان احراز میشد، پیشبینی میشد که ماجرای انتخابات سال ۹۴ در گراش تکرار شود و برخی ساز و کار طراحی شده از سوی گروه ده نفره را هم دیگر کارا نمیدانستند، چراکه تا پیش از آن دلخوش تمایلی به پذیرش آن ساز و کار نداشت و تنها فقیهی آن را پذیرفت. در چنین شرایطی به نظر میرسید که ساز و کار جمعیت جوانان که مبتنی بر فشار افکار عمومی و گفتگوی نزدیک و مستقیم با داوطلبان بود، کارا خواهد شد. ساز و کار دقیق شما چه بود؟
نوبهار: عدم احراز صلاحیت اولیه آقایان حسینشیری و حسینزاده یک شوک سیاسی به گراش وارد کرد که برخی از اتفاقات را دستخوش تغییر قرار داد.
در این رابطه تحلیلی وجود دارد که اگر این دو نفر و به خصوص حسینشیری که لار توجه بیشتری به آن داشت، زودتر تایید میشد، امکان اجماع در لار از طریق فشار افکار عمومی افزایش پیدا میکرد و ممکن بود آنها در معرفی و یا در رای، به کاندیدای واحد برسند.
صبح فردای روزی که حسینشیری، حسینزاده و ابراهیم مهرابی به عنوان داوطلبان شاخص گراش تایید صلاحیت نشدند، یکی از کاندیداها با ما تماس گرفت و ضرب العجل ۴۸ ساعته مشخص کرد و نشان داد که قائل به پذیرفتن ساز و کار اجماع در آن شرایط نیست.
ساز و کاری که ما در آن شرایط پیشبینی کرده بودیم، ایجاد فضای گفتگوی بین نامزدهای نمایندگی مجلس بود. البته در بازه زمانی عدم احراز صلاحیت حسینزاده و حسینشیری تا تایید صلاحیت، تاکیدمان بر گفتگو بین کاندیداهای گراش و منطقه بود. دو – سه داوطلب در منطقه حضور داشتند که افراد برجسته و باتجربهای بودند. در این فضا ما گفتگوهای منطقهای را آغاز کردیم که خوشبختانه با تایید صلاحیتهای جدید، اتفاقهای خوشایندی رقم خورد و مسیر تغییر پیدا کرد.
مهرابی: تلاش ما این بود تا گفتگوی مستقیم بین کاندیداها به وجود بیاوریم. ما رزومه افراد را بررسی میکردیم و تحلیل و اقبالسنجی هم داشتیم، اما طرفدار هیچ فردی نبودیم. البته ما پیش از گفتگوهای منطقهای، به دنبال گفتگوی فقیهی – دلخوش هم بودیم که تا حدودی موفق بود.
نوبهار: ما از ابتدا اعلام کرده بودیم که به دنبال معرفی فرد نیستیم تا به سرنوشت کارگروه اجماع در سال ۹۴ دچار نشویم.
بخش دیگر سوالات من در خصوص حضور جوانان در انتخابات است. به نظر شما چه اتفاقاتی باعث شد تا جوانان در انتخابات این دوره گراش نقشآفرین شوند و قدرتهای سنتی و رسمی به حاشیه بروند. آیا این طیف از قدرت تمایلی به دخالت در انتخابات نداشت یا اینکه عوامل مختلفی مانند اینکه فرد مطلوبشان تایید نشد یا در انتخابات حضور پیدا نکرد، باعث شد تا به حاشیه بروند.
نوبهار: شکست گراش در انتخاباتهای ۹۰ و ۹۴ که نتیجه برنامهریزی و سیاستورزی طیفهای سنتی قدرت در گراش بود، موجب شد تا هم خود آنها تمایل چندانی به تصمیمگیری مجدد نداشته باشند و هم اینکه در حاشیه و با چراغ خاموش حرکت کنند. ضمن اینکه مردم هم دیگر اعتماد چندانی به آنان در این رابطه نداشتند.
البته طیفهای سنتی قدرت در گراش در نهایت کاندیدای خود را معرفی کردند، اما با انصراف آن فرد، ناکام ماندند و تا زمان برگزاری جلسه اجماع کنار رفتند.
مردم درخواست داشتند تا گروه جدیدی موضوع انتخابات را مدیریت کند؛ از این رو مسئولیت ما جدیتر شد و تلاش کردیم با شکست محلهگرایی، در راستای اجماع گام برداریم.
زمانی که وارد مرحله نهایی انتخابات (پس از اجماع) شدیم، بخش زیادی از طیفهای سنتی ورود پیدا کردند، اما نتوانستند به متن اصلی جریان وارد شوند. این موضوع چند دلیل داشت. دلیل نخست رویکرد مهندس حسینزاده بود. دلیل دوم هم این بود که این افراد در فرآیند اجماع نقشی نداشتند.
مهرابی: برخی از این افراد حتی تلاش داشتند، جلسه اجماع برگزار نشود و یا خوشبینانهترین حالت این بود که برای برگزاری جلسه تلاشی نکردند. قرار بود برخی از این افراد، لیستی از معتمدین را برای انتخاب توسط داوطلبان جهت حضور در جلسه اجماع ارائه کنند که همکاری نکردند. حتی برخی از آنان در جلسه اجماع حضور پیدا نکردند. جالب اینکه تعدادی از افراد هم تا زمانی که دیگران انصراف ندادند، پای کار نیامدند.
نوبهار: من معتقدم که طیف سنتی به طور کامل حذف نشد؛ چرا که برخی از افراد این طیف در جلسات جمعیت جوانان و در جلسه اجماع حضور پیدا کردند. آقای جهانبانی نیز پس از برگزاری جلسه اجماع، با انجام رایزنیهای مختلف کمکهای خوبی کرد. منتهی نقش اصلی را جوانان ایفا کردند. البته در این بین چالشهایی هم وجود داشت که مدیریت شد.
مهرابی: در اینجا باید از افرادی که میانسال هستند و از جوانان چه در جمعیت و چه در گروه ده نفره حمایت کردند، تقدیر و تشکر کرد. این حمایتها که از سوی هر دو محله انجام گرفت، موجب دلگرمی ما شد و تقابل دو طیف جوان و میانسال را مدیریت کرد. این حمایتها موجب شد تا در صحنه بمانیم و کسی مانع فعالیت ما نشود.
به نظر میرسد دو عامل باعث شد تا جوانان میداندار انتخابات سال ۹۸ شوند. نخست اینکه کاندیداهای گراشی جوان بودند و دوم اینکه شورای شهر به دلیل شکافی که در آن وجود دارد، نتوانست وارد فضای انتخابات شود. به نظر شما اگر آقای جهانبانی تایید صلاحیت میشد آیا باز هم جوانان چه جمعیت و چه گروه ده نفره میتوانستند میداندار باشند و به موفقیت دست پیدا کنند؟
نوبهار: موضوع کاندیداهای جوان و پیر، مختص به گراش نبود و در فضای سیاسی کشور در خصوص آن بحث و گفتگو بود. به نظر من یکی از دلایل شکست لار در انتخابات هم این بود که چهار چهره برجسته لار یعنی آقایان بروجردی، جعفرپور، محتاجی و محبی، هیچکدام جوان نبودند و این فرصتی برای گراش بود تا با مطرح کردن کاندیدای جوان در منطقه، آرای مردم را جذب کند.
در خصوص آقای جهانبانی هم باید گفت که اگر ایشان تایید صلاحیت میشد، به احتمال زیاد از هیچ ساز و کار عمومی به عنوان کاندیدای اجماع بیرون نمیآمد؛ چراکه مردم به سکوت سیاسی آقای جهانبانی علیرغم ثبتنام در هر دوره از انتخابات نقد داشتند. مگر اینکه کارگروهی مانند دوره قبل شکل میگرفت و آقای جهانبانی را انتخاب میکرد. در چنین شرایطی باز باید شاهد تکرار اتفاقات دوره قبل میشدیم؛ چراکه به نظر میرسید آقای جهانبانی تا پایان در صحنه باقی میماند. او گفته بود که من با درخواست جمعی به میدان انتخابات وارد شدهام.
حامیان آقای جهانبانی هم به خوبی میدانستند که خروجی یک ساز و کار عمومی جهانبانی نخواهد بود، به همین دلیل به دنبال شکل دادن کارگروه بودند که البته با انصراف ایشان، ماجرا ناتمام ماند و ختم به خیر شد.
اگر آقای جهانبانی در صحنه انتخابات باقی میماند، علاوه بر اینکه اتفاقات دوره قبل تکرار میشد، دوگانه جوانان و آزمودههای سیاسی برای نخستین بار در شهر گراش به وجود میآمد. در چنین شرایطی پیشبینی میشد جوانان پیروز بشوند، اما آن تقابل به ضرر گراش و بیشتر به ضرر طیف سنتی و حذف همیشگی آنان میشد.
مهرابی: جهانبانی نماینده یک طیف خاص بود که پس از جلسه اجماع، آن حامیان با حضور در ستاد مهندس حسینزاده از حذف خود جلوگیری کردند. طیف سنتی گراش هم جز عده خاصی اقبال به ایشان نداشتند و این موضوع پیروزی جوانان در دوقطبی را محتملتر میکرد.
شما معتقدید که این دوقطبی وجود داشت یا اینکه شما به وجود میآوردید؟ چرا که وقتی شما پس از برگزاری جلسه اجماع به ستاد انتخاباتی حسینزاده پیوستید در ایجاد این دو قطبی در منطقه نقش داشتید.
نوبهار: دوقطبی شفاف و صریحی که در مرحله نهایی انتخابات به وجود آمد، پیش از آن وجود نداشت، اما بسترش مهیا بود. اگر به گفتگوی رسانهای حسینشیری در روز ثبتنام مراجعه شود، خواهید دید که او هم در تلاش برای ایجاد دوقطبی بود.
دوقطبی که در مرحله نهایی شکل گرفت بنا بر شرایط و با هدف اثرگذاری بر آرای منطقه بود. برتری و مزیت مهندس حسینزاده علاوه بر تخصصش، جوان بودنش بود. جوانی که در برابر چهار چهره آزموده سیاسی لار قرار داشت. این فضا خودش دوقطبی داشت که ما تنها آن را برای مردم منطقه شفاف کردیم.
مهرابی: البته این دوقطبی پیش از مرحله نهایی انتخابات هم در گراش به وجود آمد، اما به تقابل کشیده نشد. یکی از کارکردهای جمعیت جوانان، سنگینتر کردن وزن جوانان در این دوقطبی بود. فعالیت آشکار جمعیت جوانان موجب شد تا گروه ده نفره که جلسات خود را غیرعلنی برگزار میکرد، اعلام موجودیت کند. تلاشهای پنهانی هم که از سوی طیفهای سنتی انجام میگرفت به حاشیه برود و به تدریج برخیها حذف شوند. در واقع اعلام موجودیت جمعیت جوانان، پیروزی زودهنگام جوانان بود که فضای افکار عمومی را برای ادامه فعالیتهای گروه ده نفره و برگزاری جلسه اجماع توسط جوانان هموار کرد.
حسینزاده در تبلیغات انتخاباتی و پس از آن از پوستاندازی سیاسی در شهر گراش سخن گفت و تاکید کرد که مدیریت منطقه باید به دست جوانان سپرده شود. مولفههای پوستاندازی سیاسی در گراش چیست و آیا وجه ارزشی دارد و دوم اینکه تغییر مدیریتی در منطقه در چه سطحی باید باشد. آیا مدیریتهای استراتژیک و راهبردی را هم میتوان به جوانان سپرد؟
مهرابی: قدرتهای سیاسی گراش پیوند مستقیمی با قدرتهای مذهبی شهر دارد؛ یعنی متولیان هیاتهای بزرگ شهر و مساجد پرجمعیت و مرکزی گراش در عرصه سیاسی نقشآفرین هستند. این پیوند سابقه چند ساله دارد و به پیش از انقلاب اسلامی بازمیگردد.
اتفاقی که در این انتخابات رخ داد، این بود که آنان تا حدودی به حاشیه رفتند، اما حذف نشدند. به عبارت دقیقتر در این انتخابات مردم به افراد جوان اقبال بیشتری نشان دادند. اگر در انتخابات سال ۸۲ که آقای جهانبانی کاندیدای گراش بود، از جمعیتی جوان سخن به میان میآمد، مورد توجه آنچنانی مردم قرار نمیگرفت، اما اکنون فضا تغییر کرده و این فضا متاثر از فضای کشوری است. به نظر من منظور از پوستاندازی که مهندس حسینزاده از آن سخن گفته، همین است و این اتفاقی مثبت است.
نوبهار: در خصوص آن بخش از سوال شما در رابطه با واگذاری مدیریتها باید گفت که متاسفانه هنوز آن نیروسازی مورد نیاز انجام نگرفته است، اما خوشبختانه اندیشه آن به وجود آمده است که جوانان هم میتوانند در تصمیمسازی راهبردی منطقه نقش داشته باشند.
در این رابطه باید نیروسازی انجام بگیرد و جوانان خوش استعداد منطقه به تشکیلات منطقهای و ملی تزریق و آموزشدیده شوند. ما تاکنون تلاش کردهایم شبکهای از جوانان منطقه را با همین هدف به وجود بیاوریم که از جوانان توانمند شهرها و روستاها بهره بردهایم. این شبکهسازی تنها با هدف سیاسی نیست، بلکه اهداف فرهنگی، اقتصادی و در یک کلمه هدف راهبری و راهبردی دارد.
سوال پایانی من در خصوص تغییر رویکرد جمعیت جوانان است. در بیانیهای که شما منتشر کردید، اشارهای به طرح و برنامهتان برای آینده جمعیت نکردید. دقیقا میخواهید چه کاری انجام بدهید و آیا به دنبال تکرار کاداگ و گروههای دیگر هستید؟
نوبهار: این روزها مردم و جوانان سوالات بسیاری در این خصوص از ما میپرسند، اما با توجه به شرایط پیش آمده اکنون بنا نداریم طرح و برنامهمان را اعلام کنیم و امیدواریم در فرصت مناسب آن را با مردم و جوانان در میان بگذاریم.
مهرابی: ما نمایندگی طیف خاصی را نداریم. جمعیت جوانان از ابتدا با خرد جمعی و طرح مباحث در جلسات عمومی جلو رفته و اکنون هم اگر عزم جمعی وجود داشته باشد، میتوان کار را ادامه داد و نقش جوانان را در شهر پررنگتر از گذشته دانست. در غیر اینصورت به نظرم ادامه کار صرفا از توان من یا امیرحسین خارج است.
بسیار ممنونم.
انتهای پیام/
مطالب مرتبط: دو مصاحبه دیگر «آینه گراش»:
http://www.gerishna.com/archives/102415
http://www.gerishna.com/archives/102454
محسن
۱۶ فروردین ۱۳۹۹
دوستان ، با میکروفن و تریبون و میتینگ و جلسه که چرخ یک شهر پر توقع که نمیچرخه . جیب دولت هم اگه با دقت نگاه کنید کپک زده بدجور . خیرین عزیزی هم که میلیارد میلیارد خرج مسائل فرنگی و عمرانی شهر میکنند ، به احترام ، اعتبار و اعتماد معتمدین و ریش سپیدان شهرمون هست و گرنه من و شما اگه بریم که تف هم کف دستمون نمیگذارند .
پس بهتره اگه قصد خدمت صادقانه داریم در راستای هم (پیر و جوان) قدم برداریم ، نه اینکه برای ترقی خود از همدیگر پله بسازیم.
اچمی
۱۵ فروردین ۱۳۹۹
بسن دگه . همه مودنس نماینده جنوب فارس به واسطه شما دو نفر چزن مجلس.هدفون و هندسفری و سمعک از تک گاشتو در بیاری دگه.
اکده هم لع لع پست و مقام مننی. دل خو بگری تا ایلکه پشت لبتو سبزتر ببه ، ایلکه تجربه کسب بکنی ، پست و مقام خوش زا توسروخت.
اما باید سر خو بننوم که برگه و سابقه جنگ و جهاد مونی
مهدي باقرپور
۱۵ فروردین ۱۳۹۹
به نظر بنده این دعواههای خاله زنکی را کنار بگذارید از هر جناح یا گروهی هستید و طعم این برد شیرین و تاریخی را برای خود و دیگران تلخ نکنید.
لطفا مواظب نوشته های خود باشید که خدای ناکرده کسی را مورد تهمت یا افترا قرار نداده باشید و مواظب باشید تمام این عزیزان و بزرگانی که نام انها را میاورید از پیشکسوتان و بزرگان شهر هستند و هر چه توان داشتند و دارند برای شهر خرج کرده اند .
حواستان به نفوذی های شهر همجوار هم باشد که در این گیر و دار فتنه ای بین مردم شهر نیندازنند
بعد از سالیان زیاد این برد تاریخی با تلاش و همت و غیرت جوانان و پیشکسوتان و بزرگان و تمام مردم شهرمان گراش اتفاق افتاده ،ممنون هر کسی که که در این کار دست داشته هستیم و دستانشان را میبوسیم
پس لطفا به خاطر گراش و گراشی سکوت کنید و این بحث را ببندید
به امید سرافرازی و سربلندی گراش و گراشی
علي
۱۴ فروردین ۱۳۹۹
بهتون افتخار میکینم
گراشی
۱۴ فروردین ۱۳۹۹
اینکه جوانان تونستند ماموریت غیر ممکن رو ممکن کنند جایگاه قدرت های سنتی رو به خطر انداخته و لشکرکشی کامنتی ایده نخ نمایی هست.
به قول معروف: «دَس واسه ای!»
محسن مهرابی
۱۴ فروردین ۱۳۹۹
از دوستانی که به این مصاحبه توجه کردند سپاسگزارم.
بدیهیست صرفا نقدهایی مورد توجه قرار میگیرد که با نام و هویت مشخص درج گردد.
درج مطلب بدون هویت مشخص نقد نیست و ارزش پرداختن نیز ندارد.
مطلع
۱۴ فروردین ۱۳۹۹
اگر دوستانمنتقد،فقط دو روز با این دو عزیز بودند،می فهمیدند که نقش این دو جوان چقدر پررنگبود و با تلاشهایی که کردند باعث پیروز شدن کاندیدای گراشی شدند.
همچنین از ابتدا دین دو جوان و جمعیت جوانان سعی بر اجماع کاندیدا داشتند ک به دنبال هیچ منافعی نبودند.
امیرحسین نوبهار
۱۴ فروردین ۱۳۹۹
ضمن تشکر از دوست بزرگواری که با نام گراش آباد کامنت گذاشته اند و نقدهایی را مطرح کرده اند دوست دارم این نکته را تصریح کنم که برخی از برداشت های شما از متن کامل نیست و در خصوص برخی دیگر پاسخهایی وجود دارد. تمنا دارم در صورت امکان با نام و نام خانوادگی خود مطالب را درج کنید تا امکان گفت و گوی منصفانه فراهم گردد.
سعید
۱۴ فروردین ۱۳۹۹
البته ناگفته نماند کارگروه ناموفق سال ۹۴ ، سردستش ، ابوی جنابعالی بوده
از خنج
۱۴ فروردین ۱۳۹۹
درود بر جوانان دوست داشتنی منطقه. با وجود جوانانی مانند نوبهار و مهرابی و عبداللهی قطعا منطقه متحول خواهد شد.
همیشه تغییر دادن فضا هزینه دارد و الان هم عدهای شما را تخریب میکنند. ولی شما نباید بترسید کما اینکه میدانم شما امتحان خود را پس داده اید.
در پاسخ به شخصی که با اسم گراش آباد نظر داده هم مشخص است از اطرافیان یک نفر خاص هستند.
فرهنگی
۱۴ فروردین ۱۳۹۹
تلاشتون ستودنی هست ولی روشی که در پیش گرفتین ( تخریب بزرگان ، معتمدین و پیشکسوتان) کار شایسته ای نیست .
به اون استاد اصلاح طلب اصلاحگرتون هم بگید :
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرص خود می بری و زحمت ما میداری
اچمی از بندرعباس
۱۴ فروردین ۱۳۹۹
با نظرات گراش اباد و ملا کاملا موافقم
انشاءالله جناب مهندس مواظب اطرافیانش باشد تا خدایی نکرده باعث رنجش کسی نشوند.
ملا
۱۳ فروردین ۱۳۹۹
موارد فوق (گراش آباد) مورد تایید اینجانب است.
ضمن تبریک به جناب مهندس حسین زاده منتخب مردم گراش ، خنج ، اوز و لارستان ، امید که با کار و تلاش ، امیدواری به مردم منطقه بازگردد . درغیر این صورت ، دوره بعد ، با احتمال به اینکه کاندیدای واحد از لار معرفی شود ، نه رای ما موثر خواهد بود و نه تئوری این دو پروفسور.
نکته قابل عرض اینکه ، زمانی که شما وجود خارجی نداشتین ، این پیشکسوتان محترم بودند که با همه کم و کاستی ها (بخش بودن گراش) و ظلم هایی که از مرکز لار به گراش وارد میشد ، اینان با تمام وجود ایستادند و این شهر را به اینجا که هستیم رساندند ، حالا روا نیست که چهار نعل از روی پیشکسوتان رد بشین و سرمستانه نظرات شخصی خود را به عموم نسبت داده و جار بزنید.
[…]
گراش آباد منهای آدم های متعصب
۱۳ فروردین ۱۳۹۹
در مورد صحبت هایی که در مورد پیشکسوت و یکی از بزرگان شهر جناب آقای جهانبانی بیان کردند ضمن احترام به عقاید هر دو نفرلازم شد به بخشی ازاین صحبت ها پاسخ داده بشه :
در موردصحبت های آقای نوبهار:
اول اینکه فرمودند “در صورت تایید صلاحیت آقای جهانبانی ایشون تا پایان در صحنه باقی می ماندند”
درجوابشون باید بگم تا جایی که در خاطر همه است حداقل آقای جهانبانی کسی نبودند که به هر نحوی بخواهند تا آخر بمونن ومطمئناً بهتر ازشما می دونستند که وجود دو کاندیدا از شهر یعنی شکست درانتخابات. چون دردوره های قبل هم (چه دردوره آقای حسنی و چه در دوره گذشته ) ایشون جزکسانی بودند که به خاطر منافع شهر کنار رفتند .و در این دوره هم در جلسه ایی که با کارگروه ۱۰ نفره داشتن اعلام کردن که تابع تصمیم اجماع هستن و درصورتی که نظر اجماع برشخص دیگری باشه حتما کنار خواهند کشید(کارگروه ۱۰ نفره میتونن این صحبت رو تایید ودر صورت اشتباه بودن رد کنن). و از کجا ایشون(نوبهار) به این نتیجه رسیدند جای سوال داره!
درضمن کسی که طرز فکری که شما گفتید داشته باشه مسلما درصورت کناره گیری حاضر به حمایت و همراهی با کاندیدای دیگه نمیشه ولی ایشون بعد از انصراف ، وانتخاب دکتر حسین زاده به عنوان کاندیدا اجماع چه به صورت حضوری و چه به صورت تماس با دوستان وآشنایان در شهرها و روستاهای اطراف به حمایت از ایشون پرداختند و این یعنی اینکه منافع شهر برای ایشون مهم تر از منافع شخصیه .
دوم گفته بودن” آقای جهانبانی از هیچ سازوکاری عمومی به عنوان کاندیدای اجماع بیرون نمی آمدند”
به نظر می رسه این صحبت بیشتر یک نظر شخصی باشه تا یک واقعیت . درجهت نقض این جملتون همین بس که “در ساز وکار فکری شما جناب دکتر حسین زاده هم به عنوان کاندیدای اجماع بیرون نمی آمد ” پس بهتره نظرو سلیقه شخصی خودمون رو به عنوان یک واقعیت ونتیجه گیری کلی جار نزنیم!
در مورد صحبت های آقای مهرابی:
ایشون فرمودن ” جهانبانی نماینده یک طیف خاص بود. طیف سنتی گراش هم جز عده خاصی اقبال به ایشان نداشتند”
در جواب ایشون هم اول اینکه طیف سنتی شهر در جامعه آماری ایشون شامل چه تعدادی میشن ؟ و از این تعداد چن نفر موافق و چن نفر مخالف بودند؟ و این افراد مربوط به چه محله هایی هستن؟ تا بهتر منظورشون رو از اقلیت موافق و اکثریت مخالفی که ادعا میکنن متوجه بشیم
در ثانی اگرهم صحبتشون درست باشه فکر کنم قبول داشته باشن که اصلا تا قبل از انتخابات یک جو کاملا ناامید و سرخورده از انتخابات در شهر وجود داشت و اینکه مردم اصلا تمایلی به رای دادن نداشتن و اینکه چه کسی قرار بود جهت کاندیدا شود برایشان مهم نبودکه این هم به خاطر ۲دلیل بود:
یکی اینکه مردم با توجه به اتفاقات دو دوره قبل چه در دوره کارگروه قبلی و چه در دوره قبل تر از آن و وجود هیات امنا دو مسجد مردم به خاطر رفتارهایی که از اونها دیده بودند کلا اعتمادشون رو از کسایی که خودشون رو زعیم و تصمیم گیرنده مردم شهر میدونستند از دست داده بودند و البته اگر دقت کنند می بینن که در هر ۲دوره از نزدیکان و فامیل خودشون بودند که در این گروه ها نقش اصلی رو ایفا می کردند.
دوم اینکه با توجه به مساله گرانی بنزین و فشار اقتصادی که این چند ساله به مردم وارد شده بود نه فقط اینجا که کل کشور مردم دیدگاهشون نسبت به انتخابات و شرکت در اون عوض شده بود وتمایلی نداشتن کمااینکه مشارکت کم درشهرهای بزرگ گواه همین مساله بود اما مردم گراش با همت بلند و مردانگی که از خودشون نشون دادن باعث شدند به اون هدف بزرگ برسیم .
سوم اینکه در صورتی که در گراش اجماع به یک نفرمی رسید تفاوتی در شخص نبود چون مردم فارغ از سلایق شخصیشون ، و اینکه حامی چه کسی هستند به خاطر منافع شهر به پای صندوق میرفتن و به اون شخص رای میدادند (میزان رای جناب حسین زاده هم همین نظر رو تایید میکنه)شما باید در جامعه آماریتون شهرهای اطراف رو در نظر می گرفتید که اونجا چه کسانی اقبال بیشتری دارند و مسلما آقای جهانبانی به واسطه مسئولیت هایی که از قبل داشتند و همچنین حضور شاگردان بسیاری که در زمان دانشسرا گراش در منطقه دارند آمار خوبی داشتند و مطمئنا جناب دکتر حسین زاده هم با آگاهی از این مساله و به درستی, روی آقای جهانبانی به عنوان یک وزنه جهت بدست آوردن آرا بیشتر در منطقه حساب باز کرده بودند وآقای جهانبانی هم الحق و الانصاف از اعتبارشون جهت حمایت ازایشون استفاده کردند .
گراش آباد منهای آدم های متعصب
۱۳ فروردین ۱۳۹۹
در مورد صحبت هایی که در مورد پیشکسوت و یکی از بزرگان شهر جناب آقای جهانبانی بیان کردند ضمن احترام به عقاید هر دو نفرلازم شد به بخشی ازاین صحبت ها پاسخ داده بشه :
در موردصحبت های آقای نوبهار:
اول اینکه فرمودند “در صورت تایید صلاحیت آقای جهانبانی ایشون تا پایان در صحنه باقی می ماندند”
درجوابشون باید بگم تا جایی که در خاطر همه است حداقل آقای جهانبانی کسی نبودند که به هر نحوی بخواهند تا آخر بمونن ومطمئناً بهتر ازشما می دونستند که وجود دو کاندیدا از شهر یعنی شکست درانتخابات. چون دردوره های قبل هم (چه دردوره آقای حسنی و چه در دوره گذشته ) ایشون جزکسانی بودند که به خاطر منافع شهر کنار رفتند .و در این دوره هم در جلسه ایی که با کارگروه ۱۰ نفره داشتن اعلام کردن که تابع تصمیم اجماع هستن و درصورتی که نظر اجماع برشخص دیگری باشه حتما کنار خواهند کشید(کارگروه ۱۰ نفره میتونن این صحبت رو تایید ودر صورت اشتباه بودن رد کنن). و از کجا ایشون(نوبهار) به این نتیجه رسیدند جای سوال داره!
درضمن کسی که طرز فکری که شما گفتید داشته باشه مسلما درصورت کناره گیری حاضر به حمایت و همراهی با کاندیدای دیگه نمیشه ولی ایشون بعد از انصراف ، وانتخاب دکتر حسین زاده به عنوان کاندیدا اجماع چه به صورت حضوری و چه به صورت تماس با دوستان وآشنایان در شهرها و روستاهای اطراف به حمایت از ایشون پرداختند و این یعنی اینکه منافع شهر برای ایشون مهم تر از منافع شخصیه .
دوم گفته بودن” آقای جهانبانی از هیچ سازوکاری عمومی به عنوان کاندیدای اجماع بیرون نمی آمدند”
به نظر می رسه این صحبت بیشتر یک نظر شخصی باشه تا یک واقعیت . درجهت نقض این جملتون همین بس که “در ساز وکار فکری شما جناب دکتر حسین زاده هم به عنوان کاندیدای اجماع بیرون نمی آمد ” پس بهتره نظرو سلیقه شخصی خودمون رو به عنوان یک واقعیت ونتیجه گیری کلی جار نزنیم!
در مورد صحبت های آقای مهرابی:
ایشون فرمودن ” جهانبانی نماینده یک طیف خاص بود. طیف سنتی گراش هم جز عده خاصی اقبال به ایشان نداشتند”
در جواب ایشون هم اول اینکه طیف سنتی شهر در جامعه آماری ایشون شامل چه تعدادی میشن ؟ و از این تعداد چن نفر موافق و چن نفر مخالف بودند؟ و این افراد مربوط به چه محله هایی هستن؟ تا بهتر منظورشون رو از اقلیت موافق و اکثریت مخالفی که ادعا میکنن متوجه بشیم
در ثانی اگرهم صحبتشون درست باشه فکر کنم قبول داشته باشن که اصلا تا قبل از انتخابات یک جو کاملا ناامید و سرخورده از انتخابات در شهر وجود داشت و اینکه مردم اصلا تمایلی به رای دادن نداشتن و اینکه چه کسی قرار بود جهت کاندیدا شود برایشان مهم نبودکه این هم به خاطر ۲دلیل بود:
یکی اینکه مردم با توجه به اتفاقات دو دوره قبل چه در دوره کارگروه قبلی و چه در دوره قبل تر از آن و وجود هیات امنا دو مسجد مردم به خاطر رفتارهایی که از اونها دیده بودند کلا اعتمادشون رو از کسایی که خودشون رو زعیم و تصمیم گیرنده مردم شهر میدونستند از دست داده بودند و البته اگر دقت کنند می بینن که در هر ۲دوره از نزدیکان و فامیل خودشون بودند که در این گروه ها نقش اصلی رو ایفا می کردند.
دوم اینکه با توجه به مساله گرانی بنزین و فشار اقتصادی که این چند ساله به مردم وارد شده بود نه فقط اینجا که کل کشور مردم دیدگاهشون نسبت به انتخابات و شرکت در اون عوض شده بود وتمایلی نداشتن کمااینکه مشارکت کم درشهرهای بزرگ گواه همین مساله بود اما مردم گراش با همت بلند و مردانگی که از خودشون نشون دادن باعث شدند به اون هدف بزرگ برسیم .
سوم اینکه در صورتی که در گراش اجماع به یک نفرمی رسید تفاوتی در شخص نبود چون مردم فارغ از سلایق شخصیشون ، و اینکه حامی چه کسی هستند به خاطر منافع شهر به پای صندوق میرفتن و به اون شخص رای میدادند (میزان رای جناب حسین زاده هم همین نظر رو تایید میکنه)شما باید در جامعه آماریتون شهرهای اطراف رو در نظر می گرفتید که اونجا چه کسانی اقبال بیشتری دارند و مسلما آقای جهانبانی به واسطه مسئولیت هایی که از قبل داشتند و همچنین حضور شاگردان بسیاری که در زمان دانشسرا گراش در منطقه دارند آمار خوبی داشتند و مطمئنا جناب دکتر حسین زاده هم با آگاهی از این مساله و به درستی, روی آقای جهانبانی به عنوان یک وزنه جهت بدست آوردن آرا بیشتر در منطقه حساب باز کرده بودند وآقای جهانبانی هم الحق و الانصاف از اعتبارشون جهت حمایت ازایشون استفاده کردند .
علی قلی خان
۱۳ فروردین ۱۳۹۹
به نظر من آنچه منجر به پیروزی آقای حسین زاده و شکست رقبای لاری شد را می توان در پنج محور خلاصه و بیان کرد: نخست تلاش گروه ده نفره جوانان گراشی از جمله آقایان غفوری و خواجه پور و مهرابی و نوبهار و بقیه.زیرا سوابق انتخابات گراش نشان می دهد ،اجماع در گراش تقریبن از محالات است.و این جرقه اجماع و اشتعال آن از سوی همین گروه جوانان ده نفره زده شد.
دوم-اشخاصی که به عنوان مشاور و همراه پیرامون آقایان بروجردی و جعفرپور را گرفته بودند،افرادی شناخته شده، به دنبال منافع مادی شخصی و خانوادگی و فاقد وجهه اجتماعی لازم بودند؛ از سویی اطرافیان این دو فاقد توان ذهنی لازم برای برنامه ریزی بودند.
سوم،جبهه اصلاح طلبان از هیچ یک از کاندیدهای تایید صلاحیت شده حمایت نکردند.
چهارم،حمایت مستقیم و غیر مستقیم کاندیداهای سایر مناطق( چه آنهایی که تایید شدند و چه آنها که تایید نشدند)از ایتلاف گراش در برابر لار نقش مهمی در تضعیف جبهه لار و تقویت جبهه گراش داشت.
پنجم،حامیان پیرامون آقای حسین زاده دارای وجهه اجتماعی مناسب و فاقد سوابق سو سیاسی و اجتماعی و مالی بودند.
حقیقت
۱۲ فروردین ۱۳۹۹
پیروزی مهندس حسین زاده تنها بخاطر یه کاندید از گراش رفتن بود که تخمین زده شد قبل از رای گیری از گراش ۱۹هزار تقریبی رای می آورد با توجه با مرور انتخابات قبلی در گراش.دفتر جعفر پور که در گراش بود گفته بود اگر اجماع در گراش صورت بگیرد دفتر منو از گراش جمع کنید چون من دیگه از گرا ش رای ندارم و نباید تبلیغ بیشتر بکنم .بعدش در لار نیز مثل چند سال قبل اختلاف افتاده بود و مهره های مثل محبی و محتاجی و جعفر پور و بروجردی خیلی قوی بودند و چندتا رای خراب کن نیز کنارش بودند .لاری ها اگر حسین شیری آمده بود شک نکنید اجماع می کردند چون از ایشان حساب می بردند ولی حسین زاده را نمی شناختند و فکر می کردند اصلا از گرا ش رای ندارد و چون در سیاست و مسئولیت سیاسی نبود .الانم به حسین زاده برادرانه میگم اگر دروازه ورودی لار را در چهار سال کار کردن طلا بگیری و برای آنان کار کنی دیگه رای نمی آوری چون لاری ها یه بار گزیده می شوند و دوباره متحد می شوند.پس باید در حد توان برای گراش و روستاهای که رای اوردی بیشتر وقت بگزاری تا خود لار و اوز و خنج .
امیر علی
۱۲ فروردین ۱۳۹۹
عده ای کامنت های مغرضانه میذارن. این دو جوان به هیچ وجه نگفته اند که انتخابات کار ایشان بوده. بلکه فقط درباره کار و نحوه عملکرد خوشان و مجموعه دوستانشان توضیح دادهاند. متأسفانه ما عادت داریم نیروهای جوان و آینده دارمان را سرکوب کنیم. و به جای تشویق فقط حسادت کنیم.
سعيد
۱۲ فروردین ۱۳۹۹
باسلام
دوستان گریشنا لطفا بدون اصلاح منتشر بفرمایید
توضیح گریشنا:
لطفا کامنت خود را با نام بگذارید تا به صورت کامل منتشر شود.
وحید
۱۲ فروردین ۱۳۹۹
واقعا دور از انصافه که این دو نفر پیروزی آقای حسین زاده در صحنه ی انتخابات رو به خودشون نسبت میدن!! این دو نوجوانی که تازه پا به صحنه ی سیاست گذاشتن(البته به گمان خودشان) .
ما باید قدردان زحمات ریش سفیدان و بزرگوارانی همچون آقای جهانبانی و دیگر عزیزان باشیم که بدون هیچ چشمداشتی برای شهر و منطقه زحمت میکشن.و اگر همین عزیزان نبودند و از اعتبار خود در منطقه استفاده نمیکردن، شاید نتیجه ی انتخابات چیز دیگری میشد.
بیطرف
۱۱ فروردین ۱۳۹۹
خدا پدر و مادر آقای بروجردی و حامیان او بیامرزد که با آمدن ایشان در صحنه ی انتخابات به نماینده اجماع گراش این فرصت را داد تا با ۲۸ هزار رای پیروز انتخابات شود. اگر بین آقایان بروجردی و جعفرپور تفاهم بوجود آمده بود،یکی از آن دو با حداقل ۳۵ هزار رای، صندلی مجلس را بدست می آورد.
با این حال این جوانانی که هم اکنون بدون توجه به بزرگان شهر که عمری در راه پیشرفت شهر و شهرستان تلاش کرده اند، دور از انصاف است که خود را میدان دار انتخابات قلمداد نموده و تلاش دیگر دوستانی که در ستاد انتخاباتی آقای مهندس حسین زاده بدون سر و صدا خدمت کرده اند را نادیده بگیرند و یا کم جلوه دهند.
خداوند به همه ی ما توفیق واقع بینی و عمل بدون ریا و تعصب عطا فرماید… ان شاءالله.
هنرمند
۱۱ فروردین ۱۳۹۹
افتخار میکنم که شهرمان چنین جوانان برومندی دارد.نوبهار و مهرابی هرچند سنی ندارند اما خدماتشان به گراش کم از برخی بزرگتر ها نداشته.
عبدالله خضری تهران
۱۱ فروردین ۱۳۹۹
این جوانان کاری کردند که غیر قابل تصور است.
ایجاد اجماع ابتدا در میان خواص و سپس در یک جمعیت دهها هزار نفری کاری نیست که به این آسانی قابل حصول باشد.
در این میان مدیران آگاه و امروزی سایت وزین گریشنا آقایان غفوری و خواجه پور و همچنین جوانان پرتلاش آقایان نوبهار و مهرابی را از نزدیک ملاقات کرده ام.
یقینا سایر اعضای این گروه نیز مانند نامبردگان با انگیزه و پر انرژی هستند.
به عنوان شهروندی از اوز برای همه این عزیزان در راه اعتلاء و اتحاد بیش از پیش منطقه آرزوی موفقیت دارم.
گراش
۱۱ فروردین ۱۳۹۹
خطاب به جناب عبدی
جهت اطلاع این مصاحبه در مجله خود استاد فقیهی منتشر شده.
نقش این دو نفر رو اگه تشریف میآوردین در ستاد مهندس حسین زاده متوجه میشدین.
عبدی
۱۱ فروردین ۱۳۹۹
دبیر جمعیتی که ثبت رسمی نشده؟؟
کی اینارو انتخاب کرده؟
این دونفر دنبال چی هستن؟نقششون در رای گیری اجماع که مشخصه، کاش اقای فقیهی صحبت میکردن
منتقد
۱۱ فروردین ۱۳۹۹
پاراگراف آخر مصاحبه، کلمهی مهرابی جا افتاده. یعنی سخن از آقای مهرابی نقل قول شده ولی اسمش نیومده
مسعود غفوری
۱۱ فروردین ۱۳۹۹
متشکرم. در متن مصاحبه تصحیح شد.
باقرپور
۱۱ فروردین ۱۳۹۹
با سلام خدمت مردم شهر عزیزمان گراش که در انتخابات این دوره مجلس شورای اسلامی کاری کردند کارستان و این کار نشد با تلاش این دو پسر نازنین که هر کدام برای خودشان وزنه به تمام معنایی برای شهرمان بودند،خدا رو شاکرم که باغیرت و همت و تلاش این دو و جوانان باغیرت و تعصب دیگری که محسن و امیر حسین را حمایت میکردند توانستیم به یک همدلی قشنگی در شهر بعد از سالیان سال برسیم.
خیلی ها فقط حرف زدند در این انتخابات ولی این دو با جان و دل و با تمام نفسی که داشتند تا اخرین لحظه ارام ننشستند.باید به خود ببالیم که چنین بچه های با سیاست و با غیرتی در شهرمان داریم که توانستیم دو رییس کمیسیون مجلس و چند چهره مشهور را با همت این دو جوان و همت و همدلی مردم شهر ناک اوت کنیم.باید این جوانان را باور کنیم و در کارهای اجرایی شهر از جوانان استفاده بیشتری شود .رسیدن به قله خیلی سخت است ولی در قله ماندن کار سختتری است .در اخر انتخاب مهندس حسین زاده را تبریک میگویم و از ایشان خواهشمندم که انشالله با همت و غیرت و پشتکار جوان بودنش برای ابادانی کل شهرستانهای گراش و لار و اوز و خنج تمام تلاشش را به کار ببندد و کارنامه قابل قبولی بعد از چهار سال از خودش و شهرستان گراش برای بقیه به یادگار بگذارد و نام نیکش باعث در قله ایستادن ما برای سالیان اینده باشد.به امید موفقیت گراش و گراشی